مدح و ولادت حضرت امام هادی علیهالسلام
بـاز دلـم در هـوای حـضـرت هـادی پَـر زده تا سـامـرای حـضرت هادی میكِـشـدم سـمـت بــارگـاه رفـیـعـش جَـذْبـۀ گـنـبـدْ طـلای حضرت هادی پَـر زدهام تـا كـه آشـیــانــه بـگـیــرم گوشۀ صحن و سرای حضرت هادی بـارِ سـفـر بـسـته از دلـم، غـمِ عـالَـم در دلِ بـیتُ الـولای حـضرت هـادی جامعه را خط به خط، به چشم كشیدم با نَـفَـسِ دلـگُـشـای حـضـرت هـادی بـلـكـه هـدایـت شَـوَم، مُـدام مـیاُفـتـم مُـلتـمـسـانـه به پـای حـضرت هادی چایی شیرینِ مُوكـبِ دَمِ صحن است داروی دارُ الـشّـفای حـضرت هادی زادۀ إبنُ الرّضاست، حضرت حق هم هست رضا، با رضای حضرت هادی نیـمۀ مـاه است و بین ماه هـویداست عـكـسِ رُخِ دلـرُبای حـضرت هادی بُـرده دل از حـضرت جـوادُ الائـمّـه چهرۀ چون مرتضای حضرت هادی ای به فـدای لبـش كه غـنچـۀ بـوسـه كاشـته بر گـونـههای حضرت هادی "فـاطـمه" آورده گُـل برای "سـمانه" در عوضِ رو نـمای حضرت هادی گرچه زمینش كشیده است در آغوش مسندِ عرش است جای حضرت هادی كوری چشمان شورِ خصم، بلند است قـامـتِ سـبـزِ لـوای حـضرت هـادی كاش كه "سائل"شبی كنار ضریحش شعـر بخـواند بـرای حـضرت هادی |